آخرین مطالب
امکانات وب
فردای اون روز من دوباره بی بی چک زدم و منفی شد....ولی ته دلم بازم یکم امید داشتم چون هنوز یک روز دیگه به موعد پریودی مونده بود...شب که خوابیدم خیلی علایم حاملگی داشتم...تپش قلب و تکرر ادرار....این علایم برام آشنا بودن...مطمئن تر شدم که خبریه.
آقای همسر مخالف زدن بی بی چک بود این زودی و میگفت سه چهار روزه دیگه بزن و اینجوری فقط روحیه ات رو بهم می ریزی.ولی من خیلی کم طاقت شده بودم....
صبح جمعه یواشکی رفتم توی سرویس بهداشتی و دوباره بی بی چک زدم....وای چند لحظه بعد دیدم یه خط کمرنگی ایجاد شد....باورم نمی شد فکر کردم دچار توهم شدم...بعد دیدم آررررهههه داره پررنگتر میشهههههه
یهو‌پریدم بیرون و آقای همسر رو صدا زدم و با هیجان گفتم بدو بیاااااااااا.اونم سریع اومد و گفتم تو هم میبینی یا من اشتباه میکنم؟؟؟؟گفت آره منم میبینم....هر لحظه خط دوم پررنگتر میشد....همدیگه رو توی آغوش گرفتیم و خدا رو مرتبا شکر می کردیم....خیلی هیجان زده بودیم و شوکه...یه حس عجیب غریب....از خدا خواستم دامن همه ی منتظرا سبز بشه بزودی....الهی هرکی دلش بچه میخواد خدا بهش بده.....اینو ماهایی که درد و رنج این مسئله رو کشیدیم میتونیم درک کنیم که چقدر انتظار سختههههه.
خدای بزرگ التماست میکنم بهمون کمک کنی....التماست میکنم یه بچه سالم صالح به ما بدی....التماست میکنم ایندفعه صلاح ببینی....ما خیلی سختی کشیدیم.....خرد شدم توی این چند مدت....فشار روحی ناشی از سقط و کورتاژ و درد و خونریزی های شدید یک سمت طعنه و کنایه های بقیه هم یک سمت دیگه....داغون شدم....تک تکشون توی ذهنم حک شده....روزهای که بخاطر سقط دومم و دوبار اتاق عمل رفتن بخاطر بقایا مجبور بودیم نذاریم بچه دار بشیم و حدود یک سال طول کشید تا هم بدنم جا بگیره هم بریم یزد برای پیگیری علت سقطهام و خدا میدونه چقدر من طعنه و کنایه شنیدم که اینا دروغ میگن که ما بچه نمیخوایم....خودشون مشکل دارن و بچه دار نمیشن.آه خدایا شکرت.....خدایا صدهزار بار شکرت....
ازته قلبم آرزو میکنم و ازت میخوام ایندفعه ناامیدمون نکنی خدای مهربونم...
برچسب : نویسنده : newofme بازدید : 238